جدول جو
جدول جو

معنی بحیره ارمیه - جستجوی لغت در جدول جو

بحیره ارمیه(بُ حَ رَ یِ اُ یَ)
دریاچه ای که تا شهر ارمیه دو فرسنگ فاصله دارد و دریاچه ای تلخ و بدبوست و حیوان و ماهی در آن نمی زید. (از معجم البلدان). و رجوع به دریاچۀ ارومیه و چیچست شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(بُ حَ رَ تُلْ مَ تَ)
بحرالمیت. دریاچۀنمک. بحیرۀ لوط. (نخبهالدهر دمشقی) : ریگی است اندر حدود مصر، مشرق او از عسقلان تا به بحیرهالمیته. (از حدود العالم). و رجوع به بحرالمیت شود
لغت نامه دهخدا
(بُ حَ رَ یِ اَ)
همان دریاچۀ خلاط است که مدت ده ماه ماهی و قورباغه در آن ظاهر نمی شود و دو ماه دیگر ماهی بقدری زیاد است که با دست می شود گرفت. (از معجم البلدان) :
نشگفت اگر بحیرۀ ارجیش بعد ازین
آرد صدف ز بحرگهرپرور سخاش.
خاقانی، دم پخت. (یادداشت مؤلف)
لغت نامه دهخدا
(بُ حَ رَ یِ اَ یَ)
دنبالۀدریای مغرب است و کشتی های اندلس در آنجا لنگر می اندازند. و تا فاس فاصله ای ندارد. (از معجم البلدان)
لغت نامه دهخدا